یادداشت نویسنده (جیمز ردفیلد)
اکنون حدود نیم قرن است که آگاهی نوینی وارد جهان بشری شده است، آگاهی جدید که تنها میتوان آن را متعالی و معنوی خواند. اگر از قضا سرگرم خواندن این کتاب شدید، آنگاه شاید شما هم حس کنید که چه اتفاقی دارد می افتد، و ببینید که قبلا خود آن را احساس کرده اید.
این احساس با گونه ای درک و دریافت والا نسبت به شیوه جریان زندگی روزمره مان آغاز می شود. می بینیم رویدادهای تصادفی درست در لحظه مناسب رخ می دهند و افراد مناسب را مقابلمان قرار می دهند تا ناگهان زندگی ما را در مسیری جدید و مهم پیش برانند. شاید بیشتر از تمام مردم دیگر در هر زمان دیگر، اینک قادریم معنای والای این اتفاقهای راز آمیز را به فراست درک کنیم.
ما می دانیم که زندگی براستی پرده برداشتن و کشف رازی معنوی است که به صورت امری شخصی و جذاب و دلکش در می آید- کشف رازی که هیچ دانش یا فلسفه یا دینی تاکنون به قدر کافی آن را تصریح و روشن نساخته است. و ما همچنین چیز دیگری هم می دانیم: همینکه فهمیدیم چه اتفاقی دارد می افتد، و چگونه باید در گیر این فرآیند اشاره دار و رمز آمیز شویم و از وقوع آن در زندگی خود بیشترین استفاده را بکنیم، جامعه بشری جهش بزرگی در مسیر کاملا جدید زندگی خواهد کرد- جهشی که بهترین بخشهای سنت ما را تحقق می بخشد- و فرهنگی پدید می آورد که هدف تاریخ در تمام زمانها بوده است.
این داستان به این درک و تفاهم جدید تقدیم شده است. اگر به دلتان نشست، اگر چیزی را متبلور ساخت که شما در زندگیتان آن را درک می کنید، آنوقت آنچه را می بینید و می فهمید به دیگران انتقال دهید. زیرا به گمان من، آگاهی نوین ما از معنویت درست در همین مسیر گسترش می یابد، و نه دیگر از طریق نوشته های کج راه و گزافه گو و نه از راه موج و مد، بلکه مستقیما، از طریق نوعی واگیر روانی مثبت در میان مردم.
تنها کاری که همه ما موظف به انجام آن هستیم این است که راه را یکسره بر تردیدها و دودلی ها و آشفتگی های خاطر ببندیم… و آنگاه این واقعیت به گونه ای سحر آمیز و معجزه آسا از آن خود ما خواهد شد.